نفت | گاز | اخبار نفت | اخبار گاز | جدید ترین اخبار نفت | جدید ترین اخبار گاز | آخرین اخبار نفت | آخرین اخبار گاز | نفت خام | اخبار انرژی
یک مثال معروف انگلیسی می گوید: «کسی که چکش دارد، همه چیز را میخ می بیند».
ترامپ از اقتصاد ایالات متحده به عنوان سلاح استفاده میکند در حالیکه از جنگهای گرم دوری دارد.
کشورهای اتحادیه اروپا تاکنون در این خط مقدم آتش بوده اند. در 29 ماه می، خبری منتشر شد که ترامپ کشورهای اروپایی را با اعمال تحریمها تهدید کرده است، زیرا آنها تلاش میکردند بصورت نه خیلی موفقیت آمیز - به تجارت با ایران بپردازند؛ چرا که آنها میتوانند تحت قانون بین المللی این کار را انجام دهند.
روز بعد، ترامپ به مکزیک هشدار داد که تعرفه ها را در کلیه صادرات به ایالات متحده اعمال می کند و بطور پیوسته این تعرفه ها را تا زمانی که مکزیک جریان مهاجران به شمال را قطع نکند، افزایش خواهد داد.
در روز اول ژوئن، ترامپ هند را هم از فهرست کشورهای در حال توسعه که امتیاز تجارت ویژهای دریافت میکنند، حذف کرد زیرا این کشور درهای بازارهایش را به اندازه کافی بر روی شرکتهای آمریکایی باز نکرده است.
نیویورک تایمز در دوم ژوئن گزارش داد که ترامپ حتی تا زمانی که پنتاگون اعتراض نکرده بود، تعرفه هایی را برای آلومینیوم استرالیا در نظر گرفته بود.
بهانه ها، حاشیه ای بود برای آنچه که به رویداد اصلی نیمه دوم دوره ریاست جمهوری ترامپ تبدیل میشود: مبارزات او برای بازنویسی قوانینی بود که تحت آن ایالات متحده آمریکا با چین، تجارت میکرد. اما همه تعرفه ها، تحریم ها و سیاستهای تجاری ترامپ نشان میدهد که چگونه رئيس جمهور تعریف خود را از امنیت ملی گسترش داده است تا اقتصاد ایالات متحده را در برگیرد، بطوری که او اقتصاد را به سلاحی علیه متحدان و همچنین رقابای استراتژیک اصلی خود تبدیل کرده است.
البته ماهیت تعرفه ها و تحریمها یکسان نیستند. تعرفه ابزاری تجاری است که قصد دارد منافع تولیدکنندگان و مصرف کنندگان را بسنجد و توسط بسیاری از کشورها بر دوستان و نیز بر دشمنان اعمال می شود.
اما تحریم ابزاری است که آشکارا مجازات میکند، و نوعی از عدالت کیفری بین المللی که عمدتا به میل ایالات متحده اجرایی می شود. اما این دو ابزار برای ترامپ به شیوه مشابهی عمل میکنند، به طوری که او از آنها در مقیاس بی سابقه ای استفاده میکند. او هر دو این ابزار را همانند چشکی بر سر بازارهای جهان می کوباند که این بازارها بطور انحصاری و با شرایطی که او دیکته می کند با ایالات متحده که ثروتمندترین بازار مصرف کننده جهان بشمار می آید داد و ستد کنند.
در واقع او فکر میکند تا رییس جمهوری او، دسترسی به بازار آمریکا برای دیگران راحت بوده و ایالات متحده کمتر از دیگران منفعت برده است.
افزایش نرخ تعرفه ها دسترسی به بازار امریکا را گرانتر میکنند. تولید کنندگان خارج از کشور، شرکتهای وارداتی و صادراتی، خرده فروشان داخلی و مصرف کنندگان میتوانند بخشی از هزینه را بر اساس محصول و بازار آن بر عهده گیرند.
اما تحریم ها بطور کلی به این معنا است که شما به هیچ وجه نمیتوانید به بازار ایالات متحده دسترسی پیدا کنید. ترامپ آماده است تا هم تعرفهها و هم تحریم ها را حتی زمانی که اهداف او واقعا اقتصادی نیستند به کار گیرد. این ابزارها در حال تبدیل شدن به ابزار ضروری "آمریکا شماره یک" هستند که از مکزیک تا ونزوئلا، از ترکیه تا ایران اعمال میشود و به همان اندازه که در سیاست و دیپلماسی نقش دارند در تجارت و بخش مالی نیز به کار گرفته میشود.
جفری ساکس، استاد اقتصاد در دانشگاه کلمبیا میگوید: این رویکردی خطرناک است. ایشان معتقد است: "سیستمهای باز میتوانند به سیستمهای بسته تبدیل شوند یا تقسیم شوند." او گفت: "این اتفاق پس از هرج و مرج جنگ جهانی اول و رکود بزرگ اتفاق افتاد." یک اقتصاد جهانی باز، اقتصادی آسیب پذیر است، وی میگوید، "اگر ایالات متحده این سیستم را ترک کند، دیگران نیز خواهند کرد."
به گفته بن امونز، مدیر عامل شرکت تحقیقاتی Medley Global Advisors، گاهی اوقات اقدامات اقتصادی ترامپ، یادآور تاکتیکهای نظامی هستند. رئيس جمهور همواره با شبیخون ها از طریق توییتر، به دنبال غافلگیری است. او سعی می کند و خواهد کرد که دشمنان را مجبور کند تا مطابق خواست او رفتار کنند یا رهبری سیاسی آنان را فلج کند، روشهایی که در نظریه نظامی به عنوان اجبار و گردن زدن شناخته میشوند. در آخرین اقدام علیه مکزیک، تعرفه ها یک راه حل بود. امونز میگوید: "او میخواهد مرز را تعطیل کند." " اما به او اجازه ندادند. بنابراین او روش دیگری برای انجام آن پیدا کرد. "
امونز میگوید:
«استراتژی دراز مدت بازی ترامپ بر این باور استوار است که در نهایت تقاضای ما برای کالاها بسیار بزرگ است و هیچ کس نمیتواند همتراز ایالات متحده حرکت کند. این گفته در آینده نزدیک، احتمالا درست باشد، و سرمایه گذاران هم همین نظر را دارند . بازار سهام ما از سایر کشورهای جهان بهتر عمل میکند. بازارهای اقتصادی احساس میکنند که اثرات اقتصادی با اروپا یا چین، بیشتر خواهد بود تا با ایالات متحده آمریکا»
اما در دراز مدت، ممکن است اینطور نباشد. دو یا بیشتر از دو کشور میتوانند در بازی رئيس جمهور بازی کنند. چین در پاسخ به ممنوعیت شرکت فناوریهای هوآووی توسط ترامپ، لیست سیاه خود را از شرکتهای آمریکایی اماده کرده است. امونز میگوید: "چین میتواند بیشتر به تجارت با دیگر کشورها تکیه کند تا به ایالات متحده"؛
فارغ از تعرفه ها و تحریم ها، ابزارهایی که در اختیار هر دو کشور قرار دارند - در واقع همه کشورها - وسیع است: محدودیت در سرمایه گذاری، کنترل صادرات، تحریم های مصرف کننده، لیست سیاه، اقدامات ضد تراست، حتی مجازات های جنایی. چین، که بطور موفقیت آمیز از تهدید سرکوب گردشگری علیه کره جنوبی استفاده کرد، نشان میدهد که میتواند از تاکتیک های مشابه در برابر ایالات متحده بهره برد.
حملات اقتصادی ترامپ به حدی مختل کننده بوده است که ترامپ به وضوح این نوع مبارزه را به درگیریهای تانکها و سربازان (گاهی اوقات به نام "جنبش") ترجیح میدهد که ایالات متحده برای بیش از نیم قرن گذشته درگیر آن بوده و راه خود را به سوی هژمونی جهانی و نقش پلیس جهانی فراهم کرده است. تقریبا تمام رییس جمهورهای قبل او درگیر جنگ شدند. حتی باراک اوباما که برنده جایزه صلح نوبل بود لیبی را در راستای تغییر رژیم بمباران کرد. لازمه گفته شود که این اولین بار بود که به کسی برای دادن قول برقراری صلح در جهان جایزه نوبل می دهند.
ترامپ این سنت را به طور کامل نادیده نگرفته و دو حمله موشکی به سوریه انجام داده است. او پول بیشتری را به پنتاگون روانه میکند و با خوشحالی درباره نزول آتش و خشم بر دیگر ملتها - حتی در مورد ایران و "پایان دادن" به آنها می گوید. اما او تا کنون تلاشهای زیادی برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و افغانستان نکرده است.
او علیه ماجراجویی های نظامی خارجی مبارزه کرد و اکثر همتایان خارجیاش هنوز هم مطمئن هستند که او همین هدف را دارد. به عنوان مثال، در اروپا، رهبران در ماه می از ملاقات با مایک پمپپئو - وزیر امور خارجه ترامپ خوشحال نبودند. مایک پمپپئو در تلاش بود تا آنها را برای کمپین "حداکثر فشار" ایالات متحده علیه ایران همراه خود کند. پس با توجه به عناوین مربوط به کشتیهای حامل هواپیماهای ایالات متحده که به خلیج فارس فرستاده میشد و همانند حمله به عراق در سال 2003 است که پشت پرده نقشه شومی در کار بود. اما اروپایی ها با این فکر که رئیس جمهور، واقعا نمیخواهد جنگی را شروع کند، خود را تسکین میدادند.
ترامپ هم چنین چیزی میگوید. اما او از اعمال قدرت اقتصادی علیه اروپا به نحوی که به هیچ وجه مورد اتهام واقع نشده است، خجالت زده نیست. اروپاییها میخواهند و تمام تلاش خود را میکنند توافق برجام 2015 با ایران را بعد از اینکه ایالات متحده یک سال پیش از آن خارج شد، حفظ کنند. آنها سعی کردهاند راه ویژهای ایجاد کنند که تجارت را بدون هیچ گونه دلار امکان پذیر سازد، به طوری که تحریمها را تحریک نخواهد کرد. اما دولت ترامپ اعلام کرده است که هر کسی که با این راه ویژه ارتباط دارد از سیستم مالی ایالات متحده به طور کلی حذف میشود.
تهدید تحریم های ایالات متحده به گونهای اعمال میشود که دارای قلمرو جهانی موثری است و هر گونه انگیزهای را که سیاستمداران اروپایی بتوانند شرکتهای خود را برای تعامل با ایران سوق دهند، از آنها میگیرد. برایان هوک، فرستاده ویژه آمریکا برای ایران، در 30 ماه می اینگونه اظهار داشت که: "
همچنين آنچه موجب ايجاد ناراحتي در اروپاست، محدوديتهاي موجود و بالقوهای است که در تجارت با روسيه، شريک بسيار مهم ديگر اتحاديه اروپا نسبت به ايران و رقيب گاز طبيعي آمريکا وجود دارد. آلمان بزرگترین بازاری است که مسکو و واشنگتن در حال مبارزه بر سر آن هستند. دولت ترامپ هشدار داده است که آماده اعمال تحریمهایی است که میتواند پروژه 11 میلیارد دلاری خط لوله نورد استریم ۲ برای انتقال گاز روسیه به آلمان را در برگیرد. اما این تهدید پس از اعلام آلمان در سال جاری مبنی بر ساخت دو پایانه برای دریافت تانکرهای ایالات متحده، کاهش یافت.
شاید بهترین نمونهی استفاده دوگانه ترامپ از تحریم ها و تعرفه ها زمانی بود که ترکیه در تابستان گذشته از هر دو آنها خسارت دید. جرم ترکیه هیچ ارتباطی با تجارت نداشت. رئيس جمهور رجب طیب اردوغان، هنگامي که دهها هزار توطئه گر را پس از يک کودتا در سال 2016 بازداشت کرد، مرتکب اشتباهي شد برای اینکه يک کشيش آمريکایی هم در این راستا بازداشت شد. بازداشت او ترامپ و متحدان پروتستانیاش را عصبانی کرد و در یکم ماه اوت 2018، رئیس جمهور ایالات متحده، تحریم هایی را علیه دو وزیر کابینه ترکیه اعمال کرد. نه روز بعد او اقدام مخرب بعدی را علیه ترکیه انجام داد. ترامپ در توییتی اظهار داشت که "روابط ما با ترکیه در حال حاضر خوب نیست" و در این راستا تعرفه های صادرات فولاد و آلومینیوم ترکیه را دو برابر کرد، و بازارهای مالی استانبول را به یک سقوط قیمت بی سابقه کشاند. این کشیش امریکایی آزاد شد و برخی از تحریم ها لغو شدند. اما اتفاقات مشابه دیگری برای ترکیه ممکن است به زودی در راه باشد، مانند آن که ترکیه به عنوان عضو ناتو آماده خرید یک سیستم دفاع موشکی از روسیه است که از دید ایالات متحده، جرمی واجد تحریم است.
آنچه که کلیه جوانب این اقدامات چکشی ترامپ قابل توجه است این است که آنها، مانند دستورات نظامی، لحظه ای هستند. نیازی نیست که قانون گذاران را برای ایجاد یک ائتلاف فریب دهد یا تهدید کند؛ و اثر این تصمیمات نیز فوری است، که یکی از دلایلی است که این روند برای بسیاری از سرمایه گذاران باعث ناراحتی شده است.
بن امونز در این رابطه می گوید: "شما در ساعت 3 صبح تلفن میکنید، و خبری را دریافت میکنید و عواقب آن بسیار زیاد است. "اگر بازار به ترامپ گوش ندهد یا او را جدی نگیرد، قضیه متفاوت خواهد بود چون او واقعا میتواند این کار را انجام دهد و قبلا هم انجام داده است. بازارها شبیه هم هستند.
در بلند مدت، استفاده مکرر از چنین چکش هایی با اثرگذاری شدید اقتصادی و هدف گیری پراکنده ممکن است اثرات متفاوتی داشته باشد.
دولت ترامپ میگوید که بر چین کشوری که در مقام بزرگترین اقتصاد جهان به آمریکا نزدیک شده و با برخی اقدامات تاکنون از آمریکا پیشی گرفته متمرکز شده است. از آنجایی که چین از انعطاف عضلات اقتصادی ترسی ندارد و بسیاری از کشورها، سوء ظن ترامپ را نسبت به شیوه های تجاری چین پخش میکنند، حمایت بالقوهای برای یک رویکرد قوی وجود دارد، اما زمانی آنها میتوانند متحد شوند، خود را تحت فشار مشابهی قرار دهند و هیچ نظری ندارند که در آینده چه روی خواهد داد.
در واقع تبدیل اقتصاد ایالات متحده به سلاح و توسل به ایجاد حالت اضطرار که برای توجیه هر حرکت صورت میگیرد، به احتمال زیاد "باعث ایجاد مشکلات جدی در مسیر آتی میشود ".
"این راهی بسیار عجیب برای اقتصادی 20 تریلیون دلاری و یک کشور به اصطلاح دموکراسی است."
نفت | گاز | اخبار نفت | اخبار گاز | جدید ترین اخبار نفت | جدید ترین اخبار گاز | آخرین اخبار نفت | آخرین اخبار گاز | نفت خام | اخبار انرژی
برکسی پوشیده نیست که حیات و ممات عربستان بسته به نفت است و این طلای سیاه مهمترین شریان حیاتی برای آل سعود است. سیاست عربستان در حوزه نفت بر چهار اصل ساده همواره استوار بوده و هست؛ منابع عظیم نفتی و تولید با هزینه پایین، ظرفیت مازاد تولید، ارتباط تنگاتنگ تولید ملی با تولید نفت و در انتها ثبات در نظام سیاسی و اقتصادی جهت تولید پیوسته و مستمر نفت.
منابع عظیم نفتی عربستان خود به مهمترین عامل و پشتوانه برای نفوذ هرچه بیشتر سیاستهای توسعهطلبانه بدل شده است منابع عظیمی که حکام سعودی با کمال آرامش و بدون دغدغهی مالی آن را صرف اهداف سیاسی و نظامی جهت سلطه هر چه بیشتر در منطقه و جهان میکنند
از آنجایی که در عربستان، تولید و صنعت به مفهوم عام پا نگرفته و به دنبال آن مالیات جایگاه ویژه ای در اقتصادشان ندارد هنوز هم صادرات نفت و مشتقات آن عمده ترین منبع درآمد آل سعود است عربستان در همهی سالیان همیشه افزایش ظرفیت مازاد تولید را در دستور کار داشته است چرا که با در دست داشتن این برگ برنده، سایر مصرفکنندگان عمدهی جهانی همیشه خود را وابسته سیاستگذاران حکام آل سعود میبینند و عربستان با توجه به این موضوع قدرت چانهزنی خود را در بازار نفت و به طبع آن سیاست منطقهای و جهانی بالا میبرد و هر زمان که نیاز بود جهت افزایش قیمت تمامشده نفت تولید خود را کاهش میدهد و هر زمان که لازم بود جهت پُر کردن جای رقیبان در بازار برای برخورد آسانتر کشورهای قلدرمآب جهان با آنها تولید را در کسری از زمان افزایش میدهد.
پس از مرگ ملک عبداله و به قدرت رسیدن ملک سلمان، پسر جوانش قدرت و نفوذ زیادی پیدا کرد. از زمانیکه به عنوان دومین نفر در سلسله مراتب پادشاهی عربستان تعیین شد به تاثیرگذارترین فرد در پشت پرده تصمیمات حکام آل سعود بدل شد. از یک طرف مسئول مدیریت اقتصاد کشور شد و از طرف دیگر وزارت دفاع و فرماندهی نیروهای مسلح رو بر عهده گرفت.
نفت | گاز | اخبار نفت | اخبار گاز | جدید ترین اخبار نفت | جدید ترین اخبار گاز | آخرین اخبار نفت | آخرین اخبار گاز | نفت خام | اخبار انرژی