Glossaries
Term | Main definition |
---|---|
λ | لامدا (1-تحرک (mobility) 2- طول موج (wavelength) 2-ثابت سیم (constantlames)4-ضریب ناهمسانگردی (coefficient of anisotropy)5-ثابت زوال (decay constant) 6- ضریب انبساط گرمایی (coefficient of thermal expansion)) طول موج ظاهری (=apparent wavelength) λ_a تحرک گاز (=gas mobility) λ_g تحرک نفت (=oil mobility) λ_o تحرک آب (= water mobility) λ_w |
Victaulic coupling | اتصال ویکتالیک (ابداعی که در آن، به جای رزوه های معمولی، شیاری در پیرامون سر لوله تراشیده می شود؛ سپس دو سر لوله را هم راستا می کنند و حلقه های لاستیکی دور اتصال قرار می دهند؛ دو بست نیم دایره ای، که بوشی را تشکیل می دهند، روی حلقه قرار می گیرند و با دو پیچ مهره محکم می شود که در دو سر خود برآمدگی هایی دارند که با شیار لوله جفت می شوند؛ با سفت کردن پیچ مهره ها، حلقه ی لاستیکی فشرده می شود و اتصال آب بندی شده به وجود می آید و برآمدگی پیچ ها که در شیارها جای گرفته اند، اتصال را از لحاظ مکانیکی محکم می کنند). |
vice |
گیره
|
Vicat needle | سوزن ویکا (وسیله ای مورد استفاده برای تعیین زمان گرفتن سیمان، از طریق اندازه گیری فشار سوزن مخصوصی که روی سطح سیمان فشار داده می شود). |
vibroseis | لرزنده، لرزه ی ارتعاش (فرآیند اکتشاف لرزه ای که در آن انرژی لرزه ای توسط کامیونی که به طور هیدرولیکی ارتعاش نموده و دارای وزن ton 8 است به درون زیرزمین قرار داده می شود. انرژی به شکل قطار موجی که کنترل شده و فرکانس های قابل تغییری که معمولا بین sec 35-7 طول دارند، است. فرکانس ها می توانند بین Hz 0/1-120 روبیده شوند. رایج ترین روبش، روبش رو به بالا با فرکانس هایی است که از کم به زیاد با زمان تغییر می کنند. ثبت ها فرآیند شده و به وسیله ی رایانه ها بهبود می یابند. لرزه ی ارتعاشی یک فن بسیار قابل حمل بوده و جایی که اتصال خوبی بین کامیون و زمین برای انتقال انرژی به درون زیرزمین وجود دارد مورد استفاده قرار می گیرد. در بعضی نواحی، خاک سست، رسوبات یا آب بر روی سطح از اتصال مناسب جلوگیری می کند). |
vibrometer | ارتعاش سنج (اسباب طراحی شده برای اندازه گیری دامنه ی ارتعاش) |
vibrograph | ارتعاش نگار (اسبابی که ارتعاش مکانیکی را به طور کامل ثبت می کند؛ در نوعی از این اسباب، حرکت مورد اندازه گیری، به وسیله ی سوزن روی کاغذ یا فیلم متحرک ثبت می شود). |
vibrodrilling |
حفاری ارتعاشی
|
vibrodrill |
مته ی ارتعاشی
|
vibrocorer |
مغزه بر ارتعاشی، مغزه گیر ارتعاشی
|
vibratory-rotary drilling |
حفاری ارتعاشی- دورانی
|
vibratory-percussion drilling |
حفاری ارتعاشی- ضربه ای
|
vibratory equipment | تجهیزات لرزشی (وسایل نوسان گر یا رفت و برگشتی که جامدات یا دوغاب ها را حرکت می دهند، می لرزانند، توده می کنند، متراکم می کنند، ته نشین می سازند، فشار می دهند، سرند می کنند یا به فرآیند تغذیه می کنند). |
vibrator vehicle | وسیله ی ارتعاشی (وسیله ی مخصوصی شبیه به تراکتور که برای تولید امواج ضربه ای به منظور ارزیابی های زمین شناسی و لرزه ای به کار می رود). |
vibrator hose | شیلنگ ارتعاش گر، شیلنگ ضربه (شیلنگ لاستیکی سفت شبیه به شیلنگ دورانی که گل حفاری را از پمپ های گل به لوله ی تخلیه ی گل و لوله ی قائم که از لوله ی فولادی ساخته شده، منتقل می کند. شیلنگ ارتعاش گر برای جذب ضربه های سیال در لوله به کار می رود. طبقه بندی API شیلنگ های ارتعاش گر شیلنگ های با قطر in 5/3-3 و طول 10، 12 و 15، 20 و ft 30 را شامل می نماید. شیلنگ دارای گریس خور با رزوه های نر در هر دو انتها است). |